ببخشيد ياسي جونم

نميدونم چرا كامپيوترم غاطي كرده

كامنت اولي به جاي شكلك اسمشونو گذاشته

كامنت دومي يه اسم برا شما انتخاب كرده

من به جاي كامپيوترم از شما معذرت مي خوام

ببخشيد هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

لاف عاشقي
آهاي تويي که ازاون مينويسي
بدون مرام اون ازجنس سنگِ
اوني که لاف عاشقي روميزد
ببين تنهام گذاشت باکلي نيرنگ
غريبي بي کسي انداره داره
آخه دل منم خدايي داره
يه گيتار شکسته هم دم من
يه کولي وغريب وبي نشونه
کسي که يه روز دلش بامن بود
ببين قلبش شده يه تيکه ازسنگ
يه گيتار شکسته هم دم من
يه کوليُ غريبُ بي نشونه
بريد بهش بگيد فرقي نداره
بخوادپيشم بمونه يا نَمونه

سلام مهربون
خيلي زيباست
هميشه موفق باشي و شاد
ارزومند ارزوهاي اسماني تو

سلام گلم .خسته نباشي. با تشکر از حضور هميشگي شما.

آپ کردم . شرمنده که بعلت بيماريم کمي دير خبر تان کردم

آنگاه كه ضربه هاي تيشه زندگي را بر ريشه هاي آرزوهايت حس كردي به خاطر بياور كه زيبايي شهابها از شكستن قلب ستارگان است .

سلام.وبلاگ قشنگي داريد.خوشحال ميشم به منم سر بزنيد .

سلام "ياسي جون" عزيزم

مرسي که منو قابل دونستي و بهم سر زدي

از اين به بعد خيلي بايد صبور باشي

چون بايد منو تحمل کني به هر حال ببخشيد

اميدوارم تکرار بشه!!!

راستي لينکت کردم خوشحال مي شم منو هم تو وبلاگ قشنگت لينک کني

نديده دوستتان دارم

به اميد ديدار

سلام

شعراي قشنگي داريد..هميشه موفق باشي

شاد باشيد

مرگ من روزي فرا خواهد رسيد :

در بهاري روشن از امواج نور

در زمستاني غبار آلود و دور

يا خزاني خالي از فرياد و شور

مرگ من روزي فرا خواهد رسيد :

روزي از اين تلخ و شيرين روزها

روز پوچي همچو روزان دگر

سايه اي ز امروزها ، ديروزها

ديدگانم همچو دالانهاي تار

گونه هايم همچو مرمرهاي سرد

ناگهان خوابي مرا خواهد ربود

من تهي خواهم شد از فرياد درد

ميخزد آرام روي دفترم

دست هايم فارغ از افسون شعر

ياد مي ارم که در دستان من

روزگاري شعله مي زد خون شعر

خاک مي خواند مرا هر دم به خويش

ميرسند از ره که در خاکم نهند

آه شايد عاشقانم نيمه شب

گل به روي گور غمنا کم نهند

بعد من نا گه به يک سو ميروند

پردهاي تيره ي دنياي من

چشم هاي ناشناسي مي خزند

سلام

باز هم اومدم و از وب قشنگت ديدن کردم

حالا من هم با يک آپ متفاوت منتظرتم...

آهسته و در سکوت خود را بالاي ...

و

يکي از لمعات عراقي...

ديگر به سرد مهري خاکسترم مبين

امشب صفاي آبم و گرماي آتشم

امشب به روي توست دو چشم نياز من

امشب به سوي توست دو دست نيايشم

امشب ستاره ها همه در من چکيده اند

سرب مذاب ؛ پر شده در کاسه سرم

هر قطره اي زخون تنم شعله مي کشد

من آتش روانم ؛ من آتش ترم !

امشب به پارسائي خود دل نهاده ام

اي آفتاب وسوسه ؛ در من غروب کن !

آن رودخانه ام که تهي مانده ام ز آب

آه اي شب بزرگ ؛ تو در من رسوب کن

سلام ياسي جونم

نميدونم چي بگم اما چرا به من نگفتي!!؟؟!! مهم نيست..

منم امروز به روز ميشم خوشحال ميشم بهم سر بزني عزيزم.

موفق باشي

حالا ديگه به روز ميشي و منو قابل نميدوني كه بهم بگي

اسلام ياسي جون قشنگم

اول بذار تولدتو تبريك بگيمممممممممممممم

تو رو خدا ببخشيد دير اومديماااااااااااااا

به خدا امتحانا شروع شده سرمون خيلي شلوغه

شعرت خيلي قشنگ بود جيگرممممممممممممم

ما آپ هستيم بدو بيا كه منتظريم

مواظب خودت باش گلمممممممممم.اين گلها هم تقديم به تو كه انقد ماه و مهربونيييييييييييي

سلام گلم

خوبي؟خوشي؟

کاش در محبت شک نبود تک سوار مهرباني تک نبود.کاش بر دل وجان واژه ي تلخ خيانت حک نبود.

وبلاگم آپ شد

منتظر قدمهاي سبزتون تو وبلاگم هستم.

هنوز كه نشستي پاشو بيا ديگه!!!!!!!!!!!

باي تا هاي