«جستجو»کوچه اي غمگين و خستهپنجره ها همه بسته*خسته بود کاج بلندبيد مجنون و چنارگل سرخي به کنار*کودکي توپ بدستآدمي عاشق ومست*يک نفر تنها بودصبح از پنجره اشغم شب پيدا بود*تو در آن کوچه چه ديدي ؟!که شدي خيره به آن کاج بلندکه نشستي لب جويآه! بر روي لبتخسته از دست دلت*به ته کوچه رسيديباز برگشتي وباز....خيره بر پنجره ايکه ندارد آواز*رفتي و ناله کنانقدمت خسته و زاردست را لمس کنانمي کشيدي به درختپشت را تکيه کنانمي زدي بر ديوار*اشک هايت که چکيدغمت اندازه نداشتزير لب مي گفتي:من دراين کوچهبه دنبال پري مي گردمکه شکسته شده از بال دلم...
دوباره سلام بر ياسي جوني خودم!
خوشحالم كه تو هم بالاخره آپ كردي عزيز!
من هم ايام سوگواري سالار شهيدان رو به شما تسليت مي گم
شعر ها خيلي ناز بودن
اميد هميشه نغمه هاي ترنمت دل انگيز باد
سلام ياسي جون عزيز
خيلي خوشحالم كه فراموشم نكردي و خبرم كردي
باور كن خيلي زيبا بود من كه خيلي خوشم اومد .. جدي ميگم خيلي قشنگ و صميمي و صاف و ساده گفتي
هيچ موقع فراموشت نكرده ام و نمي كنم .. باور كن .. ازت هم التماس دعا دارم
راستي يه گله دوستانه ازت داشتم .. بگم ؟
تا الان چند بار بهت گفتم: چرا منو تو لينكات نمي ذاري .. لايق نيستم؟
ببخشيد سرتو درد اوردم
باور كن دوستت دارم .. فعلا يا علي
سلام ياسي نازنين
ممنون كه به وبلاگم اومدي ومنو خبر كردي!
يه چيز جالب بگم:من هم مي خواسم ديروز همين شعر سلمان هراتي رو بذارم تو وبلاگم !خوب شد نذاشتم ها !آپهامون عين هم مي شد!
خيلي زيبا بود مخصوصا مطلب اولي كه ديگه نگو.............
منم دعا كن منم دعات مي كنم
باي تا هاي
سلام
خوبي؟
منم تسليت ميكم
اميدوارم هميشه و همه جا موفق و شاد باشي...
فعلا