با دلي تير خورده به سويت آمده ام درمان درد بي درمانم فقط در دست تو است در اين بي كسي ها و تنهايي ها تنها كسي كه با من است تويي ژس چگونه مي توانم براي درمان دردم به سراغ كس ديگري جز تو برم ؟ اي هماي من ! آمده ام آمده ام اين بار تا كه ديگر براي هميشه در كنارت بمانم چون ديدم با چشمان كور خودم ديدم كه بي تو چقدر ضعيف و بي معني هستم آمده ام كه اگر اين بار هم قبول كني كه معشوق من باشي برايت جان دهم و تا آن لحظه آخر تا آن لحظه وصال حقيقي در كنارت باشم و با نام و ياد تو در دل و بر زبانم صفحه عمر ورق بزنم . آمده ام اما مطمئن باش اين بار مثل بار هاي قبل نمي روم . آمده ام و ديگر نمي روم حتي اگر مرا قبول نكني مي مانم مي مانم ژشت همين در و آن قدر مي مانم تا روزي قبولم كني.
(( اگر اشكالي نداره اين رو هم تو وبلاگت بزار. ))