پسري تنها در کوچه اي نشسته و چشم به در کلبه اش بسته تا شايد دوست و رفيقي بيايد و به او سري بزند °°°°°°°°°°°°|/°°°°°°°°°°°°|_/°°°°°°°°°°°°|__/°°°°°°°°°°°°|___/°°°°°°°°°°°°|____/°°°°°°°°°°°°°|_____/°°°°°°°°°°°°°|______/°°°°°°°______|_________________~~~~/__ بيا اينم وسيله حالا ديگه_\~~~ ~~~~~~~~~/ _ميتوني بهم سر بزني _\~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸.....*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~* ¯´¨ ¨`*•~-.¸..................... با سلام و هزاران درود تو را اي دوست نازنينم به وبلاگم دعوت ميکنممنتظرت هستم اي يگانه دوستم