• وبلاگ : دختري با كوله‏ باري از اميد
  • يادداشت : عشقولانه
  • نظرات : 6 خصوصي ، 39 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    کاشکه يه روز با همديگه سوار قايق مي شديم

    دور از نگاه ادما هر دومون عاشق مي شديم

    کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا مي گرفت

    گلاي سرخ دلمون کاش بوي دريا مي گرفت

    کاش تو هواي عاشقي ليلي و مجنون مي شديم

    باد که تو دريا مي وزيد ما هم پريشون مي شديم

    کاش که يه ماهي قشنگ براي ما فال م يگرفت

    برامون از فرشته ها امانتي بال مي گرفت

    با بال اون فرشته ها تو آسمون پر مي زديم

    به شهر بي ستاره ها به آرومي سر مي زديم

    شب که مي شد امانت فرشته ها رو مي داديم

    مامونو مي بستيم و به ياد هم مي افتاديم

    کاشکه تو درياي قشنگ خواب شقايق مي ديديم

    خواب دو تا مسافر و عشق و يه قاشق مي ديدم

    کاشکه مي شد نيمه شب با همديگه دعا کنيم

    خداي آسمونا رو با يک زبون صدا کنيم

    بگيم خداي مهربون ما رو ز هم جدا نکن

    هرگز به عشق ديگري ما رو مبتلا نکن

    کاش مقصد قايق ما يه جاي دور و ساده بود

    که عکس ماه مهربون رو پنجره اش افتاده بود

    کاش اومجا هيچ کسي نبود

    يه وقتي با تو دوست بشه

    تو نازنين من بودي مثل حالا تا هميشه

    کاشکه به جز من هيچ کسي اين قدر زياد دوست نداشت

    يا که دلت عشق منو اول عشقاش مي گذاشت

    کاش به پرنده بودي و من واسه تودونه بودم

    شک ندارم اون موقع هم اين جوري ديوونه بودم

    کاش تو ضريح عشق تو يه روز کبوتر مي شدم

    يه بار نگاه مي کردي و اون موقع پر پر مي شدم

    کاش گره دستامونو اين سرنوشت وا نمي کرد

    کاش هيچ کدوم از ما دو تا هيچ دوستي پيدا نمي کرد

    کاش که مي شد جدايي رو يه جايي پنهون بکنيم

    خاراي زرد غصه رو از ريشه ويرون بکنيم

    کاش که با هم يه جا بريم که آدماش آبي باشن

    شباش مثه تو قصه ها زلال و مهتابي باشن

    کاشکه يه روز من و تو رو تو دريا تنها بذارن

    تو قايق آرزوها يه روز مارو جا بذارن

    اون وقت با لطف ماهيا دريا رو جارو بزنيم

    بسوي شهر آرزو بريم و پارو بزنيم

    بريم يه جا که آدماش بر سر هم داد نزنن

    به خاطر يه بادبادک بچه ها فرياد نزنن

    بريم يه جا که دلها رو با يک اشاره نشکنن

    بچه ها توي بازيشون به قمريا سنگ نزنن

    جايي که ما بايد بريم پشت در زندگيه

    عادت مردمش فقط عشقه و آشفتگيه

    چشمامونو مي بنديم و با هم ديگه مي ريم سفر

    يادت باشه اينجا هوا غرق يه دلواپسيه

    اما از اينجا که بريم فقط گل اطلسيه

    ترو خدا منو بدون شريک شادي و غمت

    مثل هميشه عاشقت مثل گذشته مريمت