• وبلاگ : دختري با كوله‏ باري از اميد
  • يادداشت : اشك عاشق
  • نظرات : 8 خصوصي ، 29 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    گل ياس
    ? تا گل ياس ديدم. کنارهم، سرهاشون رو به سمت هم خم کرده بودند و عالمي داشتند. انگار

    که مي گفتند ما خوشبخت ترين گلهاي ياس اين دياريم. عطرشون هر عابري رو مست مي کرد.

    نشستم جلوشون انگار که مي خنديدند از اين باهم بودن. بهشون گفتم بهتون حسودي مي

    کنم واسه اينکه من مدتهاست اشکاي گل ياسم رو نمي بينم. بوي عطر و عشقش توي زندگيم

    گم شده.خوش به حال شما که عطرتون انقدر زياده که هر عابري رو هم مست مي کنيد.شب

    نم نمک باروني زد. فردا که رفتم سري به گلهاي ياس بزنم ديدم يکي از گلا پرپر شده و اون يکي

    هم پژمرده. ديگه سرش رو به هوا نبود. گل ياس پژمرده سرش به سمت زمين بود. اونجا که

    دلش پرپر شده بود