دمت گرم
مرغ اميد من از شدت غم مي ميرد
دل به روياي خوش خاطره ها مي بندم
باز هم خاطره ها دست مرا مي گيرد
نوشته هاي تو تو ادم اثر ميكنه دوس دارم احساساتم رو بنويسم ولي ...
التماس دعا
همين الان بود كه يه پيام براتون گداشتم. اما يادم رفت که بهتون بگم که: خيلي با حالي که موقع نوشتن اين يادداشت داشتيد قبطه خوردم. من تازه اومدم تو اين وادي. احساس غريبي ميکنم. نميدوني چطور ميشه عاشق الله شد؟؟؟ نميدوني که زکجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟؟؟!
ببخش که قاطي پاطي مينويسم. آخه واقعا قاطي ام!
سلام. ساعت نزديك 1. با اين يادداشتتون دلم يه جوري شد. ميخوام برم دو ركعت نماز بخونم، شما رو هم دعا ميكنم. مرسي! اگه توفيق داشته باشم بازم به وبلاگتون سر ميزنم.
من همه جا دنبال گمشده ام ميگردم، شايد با مرگ... .
سلام
هم حرف حق ...هم قلم زيبا...براي ما كه از خدا دوريم...
منتظر حضورتم
ببخشيد دوباره يه حرف جا انداختم.
باروني و موفق باشيد.( حالا درست شد ).
سلام.
راستش كامنتتون رو داخل وبلاگ روز نوشت يك دانشجو ديديم حدس زدم بالاخره اين سكوته شكسته.
گاهي وقتا اين گودال سياه بهترين فرصته تا آدم بفهمه كه اين معشوقه آتشين يا اين رقاصه ي نور با همه دلبري اي كه مي كنه خودش عاشق اينه كه نورش رو با همه سهيم بشه و همراه با دوستيِ شب، زمان و زمانه رو عاشق و رند و مست و عالم سوز كنن....
هم آغوشي ماه و آسمان يعني، باران.
باروني و موفق باشد.
خوشحالم که باالاخره نوک قلمتون را تراشيديد و دست به قلم شديد!
که عشق آسان نمود اول... براي ماه هم همين بود. آسان نمود اول...
سلام همسايه.
به مانند هميشه زيبا نوشتي.
پي نوشت ها بسيار زيبا بود احسنت.
به اميد ديدار