• وبلاگ : دختري با كوله‏ باري از اميد
  • يادداشت : كاش وقتي آسمان بارانيست
  • نظرات : 7 خصوصي ، 32 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + محدثه 
    سلام آبجي
    داشتيم رد ميشديم گفتي حالتون رو بگيريم:دي
    دوستتون داريم
    به خاطر دل ما زود زود آپ كن
    حيف در هجرانت اي مه صرف شد ايام ما
    بر لب آمد جان ما و برنيامد جان ما
    پاسخ

    سلام خانومم:-/// خوبي شما؟/// شرمنده ها بانو جان، شما الان چند نفرين يعني؟؟؟‌:دي ميبينم كه ضمير جمع در شما هم نمود پيدا كرده است! :دي/// ما هم دوستتون داريم خواهري:-
    عاشق باش ، نه عاشق شخصي معين، فقط عاشق باش. بگذار عشق کيفيت وجود تو باشد، نه فقط رابطه تو با شخصي ديگر ، زيرا هرگاه عشق به رابطه تبديل شود، تنها يک نفر را در بر مي گيرد نه کل عالم را.
    معامله اي بس خطرناک است برگزيدن يک نفر و مستثني کردن کل عالم، در جايي که کل عالم متعلق به توست و تو متعلق به آن کل،عالم پيوسته عشقش را بر تو جاري مي سازد و پاسخ ندادن به آن ناسپاسي است. عاشق خورشيد باش ، عاشق ماه، ستارگان ، درختان، کوه ها ، انسانها، حيوانها... فقط يک عاشق باش و بگذار کل معشوق تو باشد اين همان چيزيست که تو را ديندار مي کند.آن گاه که هيچ چيز نتواند عشق را محدود سازد، آن گاه که عشق تو بر چيزي متمرکز نيست و فقط حالتي از بودن است، آن گاه عشق عبادت است، مراقبه است و آنگاه عشق رهايي بخش است...
    سلام

    مطالب وبلاگتون خيلي قشنگه

    آفرين

    اميدوارم هميشه موفق باشي

    سلام همسايه.

    سپاس از آخرين حضور سبزتان.

    با شاهکار آفرينش باز هم به انتظار حضور پرمهرتان هستم.

    خدايا من کيستم که بر درگاه تو زارم يا قصه درد خود بتو پردازم.

    در عشق تو من که هستم که در منزل من از وصل رخت گلي دمد بر گل من .

    الهي اي راهنما به کرم ، فروماندم در حيرت يکدم ، آن کدام است ؟

    دمي که نه حوا در آن گنجد نه آدم .

    اگر من دم بيابم چون من کيست ؟ بيچاره زنده اي که بي نفسش بايد زيست

    الهي از جود تو هر مفلسي را نصيبي و از کرم تو هر دردمندي را طبيبي و از رحمت تو

    هر کسي را سهمي .

    بگذار تا داستان درد خود بتو پردازم ، بر درگاه تو ميزارم و به اميد تو مي نازم ،

    يک نظر در من نگر تا دو گيتي به آب اندازم .

    مهر تو به مهر خاتم ندهم ...

    وصلت به دم مسيح مريم ندهم ...

    عشقت به هزار باغ خرم ندهم ...

    يک دم غم تو به هر دو عالم ندهم ...

    الهي هر چند ما گنه کاريم تو غفاري ، هر چند ما زشت کاريم تو ستاري ...

    الهي گنج فضل تو داري و بي نظير و بي ياري ،

    ما را سزاست که خطاهاي ما را در گذاري.

    الهي به نشانت بينندگانيم ، به نامت زندگانيم ، به فضلت شادمانيم ، به مهرت نازداريم ...

    از جام مهر تو مست ماييم ، صيد عشق تو در دام ماييم ...

    زنجير معنبر تو دام دل ماست .

    عنبر ز نسيم او غلام دل ماست .

    در عشق تو چون خطي بنام دل ماست .

    گويي که همه جهان بکام دل ماست .

    الهي داني که من به خود و به اين ورزم و نه به کفايت خود شمع هدايت افروزم ...

    از من چه آيد ؟ و از کردار من چه گشايد ، طاعت من به توفيق تو ، خدمت به هدايت تو

    ...

    توبه من به رعايت تو ، شکر من به انعام تو ، ذکر من به الهام تو ...

    همه تويي ، من که ام ؟ اگر فضل تو نباشد من بر چه ام ؟

    الهي ، اگر تو مرا خواستي ، من آن خواستم که تو خواستي و آن خواهم که تو خواهي

    آمين ..

    لينك؟
    با سلام
    براي اولين بار جمعيت خيريه رويش ديگر استان اصفهان براي اطلاع رساني در راستاي کمک و خدمت به همدردان ( بيماران مبتلاء به اعتياد ) قصد دارد با معرفي اين جمعيت گام موثري در جهت مهار و کنترل اين معضل اجتماعي به کمک خالق مهربان و مسولين محترم و مردم دلسوز بردارد که اين حرکت نيازمند بسيج همگاني ميباشد .
    سلام ممنون از تذكر بجاي شما سعي مي كنم ديگه كمتر ادامه مطلب بذارم ولي من از متن طولاني در صفحه اول خوشم نمياد اما حرف شما هم كاملا صحيحه باز هم بيا
    سلام ياسي خانوم خوبي اين چيه نوشتي از اين بهتر نبود به هر حال به مام سر بزن باباي
    + پويا 
    پاسخ

    عجب!!!
    + پويا 
    پاسخ

    سلام/// مطمئني همه ش رو استفاده كردي؟! يه 18، 19 تايي رو جا انداختياااا :دي :دي :دي
    + بهزاد 

    سلام،

    منظورتون از آخرين پينوشت كه بيمارستان رواني بود چيه؟ لطفا جواب بدين؟؟؟

    پاسخ

    سلام/// من از تاريخ 17 فروردين به مدت يك ماه مشغول گذراندن دوره ي كارورزي در بخش روان بيمارستان رازي هستم :دي

    بايدهاونبايدهايي كه توي شعرتون گفتيدخيلي احساسي بود،مخصوصاباآوردن كلمات باران وروح باران رطوبت احساس شاعرانتون قابل لمس بود.متوجه بيمارستان رازي نشدم چون معلوم نبودمربوط به كدوم قسمت نوشته بلاگتون بود.

    روان منسوب به روح باران كه پاش هيچوقت توبيمارستان رازي بازنمي شه !!به دل نگيرازاسم وبلاگت استفاده كردم ؟

    پاسخ

    سلام/// فكر كنم براي زيبايي روح شعر، بايد به كس ديگه اي (مريم حيدرزاده) تبريك بگيد! /// بيمارستان رازي فقط يك پي نوشت بود! آن هم از نوع ستاره دار! /// اتفاقا بيشتر بيماران بستري در بيمارستان رازي محكوم به داشتن روحي لطيف و باراني اند!
    + طالقوني وچه 

    بايدهاونبايدهايي كه توي شعرتون گفتيدخيلي احساسي بود،مخصوصاباآوردن كلمات باران وروح باران رطوبت احساس شاعرانتون قابل لمس بود.متوجه بيمارستان رازي نشدم چون معلوم نبودمربوط به كدوم قسمت نوشته بلاگتون بود.

    روان منسوب به روح باران كه پاش هيچوقت توبيمارستان رازي بازنمي شه !!به دل نگيرازاسم وبلاگت استفاده كردم ؟

    سلام خيلي تشبيه قشنگي بود آفرين
    پاسخ

    سلام/// ممنون
    + محدثه 
    به به
    ببين اين گل دختر ما داره چي كار ميكنه
    هر روز بهتر از ديروز
    دست صاايران رو هم كه از پشت بستي بانوووووووووووووووووو
    ولي من يادم نيست بچه كه بودم بارون ميومد چي فكر ميكردم اما همبازي كودكيم يكي بود به اسم كاوه،اينو خوب يادمههميشه دوست داشت خلبان بشه بره خارج! فقط ميدونم كه چند ساله آمريكاست
    ياسي ناز من
    درسته بيمارستان بخش اعصاب و روان اسمش يه جوريه اما روحت بزرگتر ميشه اينو بعد از يك ماه بهت قول ميدم ....
    دوستت دارم گل ياس ...
    پاسخ

    سلام/// شيطون بلا حالا مطمئني از اين كاوه خان چيز ديگه اي نميدوني؟! :دي منم خبر ديگه اي از اين هم بازي خان ندارم! اصلا قشنگي هم بازي هاي كودكي به اينه كه تو همون دوران و خاطراتش بمونند! مگه نه؟! /// اين بزرگ شدن روح گاهي وقتا دل آدم رو مي لرزونه، يادمه ترم 6 كه يه ده روزي بخش روان بودم، كلي دوست پيدا كرده بودم... همه شون هم هنرمند! يكيش فكر كنم اسمش همايون بود روز آخري تصوير صورتم رو كشيده بود گذاشته بود رو ميز! به هر كي نشونش ميدم باورش نميشه اينُ يه بيمار رواني كشيده :دي/// منم دوستت دارم بانو :-*
     <      1   2   3      >