بمان ...
تو را به جان سپیده تو را به سوسن و شبنم
تو را به بارش باران ... تو را به آبی دریا
تو را به جان شقایق ... تو را به لاله ی تب دار
تورابه لحظه ی دیدار... تورابه هق هق آرام و بیصدا سوگند
بمان ...
بمان که گر تو بمانی بهار خواهد ماند
بمان که گر تو بمانی هزار خواهد خواند
بمان بهانه ی بودن...بمان دلیل سرودن...بمان امید شکفتن
که گر تو بمانی دوباره خواهم ماند
دوباره خواهم خواند
برای باور فردا شبانه خواهم راند
بمان که من به شوق بودن با تو
به آفتاب روشن فردا سلام خواهم کرد
بمان که گر تو بمانی امید خواهد ماند ......... بمان